کاملا منطقی و معقول است که نه علم صرف خوب است، نه ثروت تنها. هرکدام خوبیهایی دارد و بدیهایی، که بدیهاشان بر خوبیها میچربد. علم تنها که فقط علم باشد و علم بماند و منجر به خدمت و دستاوردی برای بشر نشود، به چه کار می آید؟ همینجاست که میگوییم علم نافع داریم و علم لاینفع؛ لذا خود علم اگر در حد علم باقی بماند و ادامهای نداشته باشد، میشود علم بیفایده. البته همین علم بیفایده هم مضراتش بسیار کمتر از ضررهای ثروت است و منافعش بسی بیشتر از ثروت.
ثروت هم که آوازهاش از دور بسی خوش است و حسرتزا؛ و چه انسانهایی که به اغوای نفس و غمزه شیطان، آبرو و زندگی را برای رسیدن به ثروت باختهاند و یا اصلیترین مشغله خود را نقزدن بر سر جیب خالی سرنوشت و حسرت خوردن به مال و منال دیگران قرار دادهاند. که اگر عقل، سلیم بود و خوب مینگریست در سرنوشت آنانی که در قلههای ثروتاند، میدید که نگهداری همین ثروت، چطور اسباب نکبت و زحمت و سلب آرامش است. ثروت مانند قدرت و مانند شهرت و مانند تمام خوبیهای دیگر دنیای مادی، با سختی عجین است و هرچه بیشتر شود، زحمتش هم بیشتر است؛ اصلا خلقت عالم بر همین اساس است. وقتی خیلی پولدار شوی و اصلیترین شغلت «پولدار بودن» باشد، افراد مگسصفت دور و برت به هوای شیرینیهای دنیایی جمع میشوند و هیچوقت نمیفهمی که اینها برای خود تو دوستت بودند یا برای جیبت؛ و آنجاست که میگوییم همین ثروت، به خودی خود بیش از آنکه سبب آسایش باشد، نگرانی و سختی میآورد و آرامش را میستاند.
ختم کلام؛ معتقدم پاسخ سوال مهمترین موضوع انشای عمر ما این است که «ثروتی بهتر است که از علم به دست آید و علمی بهتر است که تولید ثروت کند» و این تعریف، مبتنی بر روایات معصومین و کلام بزرگان و اسلامشناسان و عالمان به حال و زمان است. ثروتی برای مردم و کشور پایدار و مانا است که برخاسته از علم دانشمندان جهادگر ایرانی باشد و علمی نافع و کارآمد است که منجر به فناوری و ثروت ملی گردد.
یکی از نتایج همین نوع تفکر موجود در آموزش و پرورش کشور ما که علم و ثروت را از هم تفکیک میکند، بیکاری روزافزون و انتظار اشتغال دولتی و تصور آیندهای است یک ایرانی فقط باید کارمند باشد، نه مولّد. به فرزندانمان باید بیاموزیم که هم علم خوب است و هم ثروت، به شرط آن که لازم و ملزوم هم باشند و نه علم خوب است و نه ثروت، به شرط آنکه جدا و تنها باشند.
- ۹۴/۰۸/۲۸