معتقدم بزرگ ترین هدف انقلاب بزرگ اسلامی ایران، «تربیت انسان» است. تربیت انسانی که مصداق بنده خدا باشد تا اثبات کند کارآمدی حکومت توحیدی را و قلبهای مردم عالم را مایل کند به طلب آن حکومتی که در ایران اسلامی جای گرفته و چه میشود... اگر بشود...
ما وارث انقلابی هستیم که در فاصله چند ماه بسیاری از سران فکری و مدیریتی خود را از دست داد و علیرغم این رخنه بزرگ، آنقدر غنی و زایا بود که خلل را تا حد زیادی پر کرد و هر روز قویتر از قبل شد. از دست رفتن امثال مطهریها و رووسای قوای قضاییه و مجریه و نخست وزیر و هیات دولت و بسیاری از نخبگان و خواص امام در طول جنگ تحمیلی، مساله سادهای نیست. کسری از این رخدادها هر حکومتی را به فنا می رساند.
اما در همین نظام پرظرفیت، میبینید که عمده دولتها با کابینه ای از همان نسل اولیها بر سر کار میآیند و انگار نه انگار که در دهه شصت، خیلی از وزرا و استانداران و فرماندارها زیر 40 سال سن داشتند و یادمان نرفته که شاهکارهای مدیریتی جنگ هشت ساله توسط همان فرماندهان شهید 20 تا 30 ساله رقم خورد.
حالت خوشبینانه آن، یک خواب خرگوشی است و دلخوشی به نیروهای موجود و حالت بدبینانه، مشی شاه عباسی است که خواسته یا ناخواسته کاری کنی که بعد از تو کسی نتواند مانند تو باشد.
معتقدم اگر ساختار پرورش نیروی «انقلابی» ساختاری منظم و قاعده مند بود و اگر همان نسل اولیها که نسل پدران ما هستند، به ایجاد این ساختار راهبردی پایبند و عامل بودند، الان دنیا رنگ و بوی دیگری داشت.
و البته هنوز وقت باقی است؛ کشوری با این همه سرمایه جوان؛ غنی و پویا و بانشاط. آنچه مورد نیاز است، ایجاد گلخانههایی است که در آن جوان مستعد و با ایمان، تبدیل به مدیر مومن و انقلابی و کارآمد شود.
- ۹۴/۰۶/۰۵