کم نیستند پژوهشگرانی که در پرداختن به امر خطیر پژوهش، پس از مدتی دست از کار می کشند و احساس ناکارآمدی یا عدم دستیابی به اهداف مطلوب، آنها را آزرده می سازد. همین ها که ابتدای کار با انگیزه فراوان و به قصد گره گشایی از معضلات کشور وارد کار شده بودند، از آنجایی که سنگ اول راست بنا نشده، تا ثریا به کجی رفته اند و ساختمان ایدهشان، فرو ریخته است. اینها معمولا بعد از این ناامیدی، بازهم پی نمی برند که مشکل کجا بوده و دائم از عالم و آدم طلبکارند که چرا هیچکس از ما حمایت نکرد و قدر ما را ندانستند و...
این سنگ اول یا ریشه و اصل طرح تحقیقی، همان «موضوع» تحقیق است. «موضوع» چیزی است که ما به آسانی از کنار آن عبور می کنیم و برای انتخابش کمترین وقت را می گذاریم؛ و این در حالی است که مهمترین بخش کارمان را بدون قصد و نیت، آب بسته ایم.
برای انتخاب موضوع، دانش و تجربه زیادی مورد نیاز است که اکتسابی است. بخشی را باید زانو زد و آموخت و برای کسب مابقی، باید به سراغ مشاوران امین و متخصص رفت که عمری را در این راه گذرانده اند و هرچه حجم مشورت ها بیشتر باشد، نتیجه نهایی با دقت بیشتری حاصل خواهد شد.
وقتی موضوع درست انتخاب شود و حتی ادامه کار نیز متوقف بماند، گاهی آن موضوع به ظاهر ساده یا ایده اولیه به قدری واجد ارزش است که می توان هزاران دلار بر روی همان ایده ابتدایی قیمت گذاشت؛ در دنیای امروز، این نوعی از پرسودترین تجارتهاست.
معتقدم در فضای کنونی تحقیق و پژوهش، پرداختن به پژوهش های کاربردی هم اندازه پژوهش های بنیادین برای کشور ضرورت دارد که اساتید و دانشجویان، به سادگی از پس نوع کاربردی آن برمی آیند و این پژوهش های کاربردی باید 4 ویژگی را اغنا کنند:
1- دارا بودن مبنای علمی و تحقیقاتی
2- ابتنا بر نیازهای بازار مصرف در کشور یا سایر کشورهایی که امکان صادرات به آنها را داریم
3- تاکید بر مزیت های بومی و منطقه ای
4- دارا بودن پیوست اقتصادی و ترجیحا اشتغال زا
تقریبا در تمام مواردی که شاهد عدم توفیق طرحی پژوهشی بوده ام، یک یا چند مشخصه از 4 مورد فوق را در آنها نیافته ام و اگر موضوعی 4 ویژگی بالا را داشته باشد، جذب سرمایه و تجاری سازی و ایجاد بازار مصرف و چرخه اقتصادی قوی آن تقریبا قابل تضمین است.
- ۹۴/۰۶/۰۱