محمد حسین فائزی

محمد حسین فائزی
  • ۰
  • ۰

در دنیای سیاست، برخی هدایت یافته‌اند و اهل حقیقت، برخی اهل باطل‌اند و بر سبیل تاریکی؛ که هردوی این‌ها تکلیف‌شان با خدا معلوم است؛ خودشان هم خوب می‌دانند که چه کاره‌اند. یک دسته دیگر هم در این میان‌اند که فکر می‌کنند خیلی زرنگ‌اند و راه آسان‌تری برای رسیدن به بهشت دنیا و بهشت آخرت پیدا کرده‌اند. این‌ها راه‌بردهای متفاوتی برای خوی سیاسی خود دارند که دوام و بقای آنها را در دنیای سیاست طولانی‌تر می‌کند و البته این‌که عاقبت‌شان چگونه است و تاریخ درمورد آنها چطور قضاوت می‌کند، در طول زمان مشخص می‌شود.

 

  • محمد حسین فائزی
  • ۰
  • ۰


اگر در یک سنگر و در خط به اصطلاح مقدم همه فیلم‌های جنگی، دو هم‌سنگر رو به هم تیراندازی کنند، چه چیزی به آنها می‌گویید؟ اجازه دهید شرایط را بهتر تصویر کنم؛ حالتی بحرانی در ذهن‌تان نقش ببندد که اگر همین رزمنده‌ها سرشان را ببرند بالای سنگر، قناسه‌ها پیشانی‌شان را سوراخ می‌کنند و سپس آبروشان را بر سر چوبی به حراج می‌گذارند و در مرحله بعد سراغ ناموس و خانواده آن مرحوم از دست رفته می روند؛ حالت عجیب و سختی است. ولی اگر در چنین شرایطی دو رزمنده و هم‌سنگر به‌روی هم اسلحه بکشند یا اصلا بدون هماهنگی یکی‌شان شرق را بزند و دیگری غرب را، در حالی که دشمن از روبرو دارد نزدیک می شود، به این دو رزمنده چه صفتی را نسبت می دهید؟ خائن؟ احمق؟ دیوانه؟ روشن‌فکر؟

  • محمد حسین فائزی
  • ۱
  • ۰

کارآفرینی

نمی دانم چرا از آن موقعی که قلم به دست گرفتیم و مجبور شدیم انشاء بنویسیم، ما را بین انتخاب یکی از این دو مخیّر کردند. از ابتدا به ما فهماندند که آخر سر یا باید دانشمند باشی و فقیر و بدبخت و دائم چشمانت به دست این و آن باشد، یا پول‌دار باشی و درس‌نخوان که با همان پول بروی مدرک هم بخری و یک شبه مهندس و دکتر بشوی. نظام فکری نانوشته‌ای که این موضوع انشاء را به ما تحمیل کرد، همان تفکری است که به تجاری‌سازی دانش اصلا فکر هم نمی‌کند و شاید اصلا چنین فایلی در ذهن خود ندارد. چون نمی‌تواند تصور کند که اگر علم و ثروت در جایی به هم برسند، از ثمره این وصلت، برکاتی نو و بدیع برای دنیا و آخرت انسان خلق شود...

  • محمد حسین فائزی
  • ۰
  • ۰

چند وقت است به دلایل متعدد، به‌صورت میدانی و شخصا با اساتید دانشگاه ارتباط گرفته ام. شنیده‌هایم بیش از حد بود، ولی این شنیده‌ها و صحبت برخی صاحب‌نظران من را اقناع نمی‌کرد. نمی‌توانستم درک کنم چرا استادی که قابلیت تولید علم و کسب ثروت هنگفت از علمش را دارد، به این سمت نمی‌رود؟ چرا حتی اگر نگاهش مادی و غیرتوحیدی هم باشد، همان استاد مادی و شاید دوست‌دار پول، دنبال تولید علم و تجاری‌سازی دانش خود نمی‌رود و رخوت و روزمرگی را به کسب افتخارات متعدد و فتح قله‌های دانش برتری می‌دهد؛ این جملات عجیب است و متاسفانه واقعی! لذا به دنبال پاسخ پرسش‌های زیادی بودم که جواب‌های ارزنده‌ای را یافتم...

  • محمد حسین فائزی
  • ۱
  • ۰

چندی قبل مطلبی را با عنوان «جمهوری اسلامی در حسرت نیروهای مومن و انقلابی و کارآمد» نوشته بودم و بنا به ادامه آن روضه جان‌سوز ندارم که علیرغم تاکیدات و دستورات امام راحل و رهبر معظم انقلاب، نسل اولی‌ها برای این مهم کاری نکرده یا لااقل زیرساخت‍های جدی‌ای ایجاد نکرده‌اند. اما بالاخره باید تکانی خورد و کاری کرد. کشور دانشمند و کارآفرین و مدیر و استاد و معلم خوب و کاربلد و مومن می‌خواهد و کدام زیرساخت موجود در کشور، این نظام استعدادیابی و تربیت نیروی انسانی را ایجاد کرده است؟

  • محمد حسین فائزی
  • ۲
  • ۰

«من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می‌کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد.» به‌راستی چقدر در باب این وصیت تاریخی اندیشیده‌ایم و چقدر در تحقق آن کوشیده‌ایم؟ چرا پایبند بودن یا نبودن به این دستور، می تواند سرنوشت انقلاب را تغییر دهد؟ آیا ما سهمی در عمل به وصیت امام‌مان داریم یا فقط وظیفه مدیران ارشد جمهوری اسلامی است؟

 

  • محمد حسین فائزی
  • ۲
  • ۰

نیروهای مؤمن ما در سرتاسر کشور...، همه آماده باشند؛

نیروهای مؤمن، نیروهای اصیل و معتقد در سرتاسر کشور آمادهبهکار باشند. هم آمادهی کار اقتصادی باشند، هم آمادهی کار فرهنگی باشند، هم آمادهی کار سیاسی باشند، هم آمادهی حضور در میدانها و عرصههای مختلف باشند؛ آماده باشند.

  • محمد حسین فائزی
  • ۲
  • ۰


این مطلب نه سیاسی است نه جناحی و نه اصلا قصدی برای ورود به این مسایل دارد.

ولی شاید بعضی ها را ناراحت کند این جمله که «خیلی از نسل اولی‌های انقلاب، ظلم بزرگی در حق اصل انقلاب کرده‌اند». آیا می شود نظامی با این غنا و قابلیت، از مهمترین ماموریت خود یعنی «پرورش نیروی انقلابی» غافل بماند؟ و این شاید یکی از بزرگ ترین غفلت های استراتژیک مدیران جمهوری اسلامی باشد که تاریخ آن را ثبت کرده است...

  • محمد حسین فائزی
  • ۱
  • ۰


با دانشجویان یا اساتید زیادی هم کلام بوده ام که عمده آنها دوست دارند در پژوهش و تحقیق، کاری کنند کارستان.

کاری که هم برای آنها وجهه علمی مطلوبی داشته باشد، هم دستاوردهای اقتصادی. اما معمولا جایی گیر می افتند که به اعتقاد من مهم ترین جای آن کار است. «انتخاب موضوع» در پژوهش و تحقیق، بیش از اصل طرح ارزش دارد و می ارزد که وقت زیادی را صرف انتخاب درست موضوع کنیم. این انتخاب به نوعی ضامن موفقیت های بعدی است...

  • محمد حسین فائزی
  • ۲
  • ۰


فرض کنید پدر و مادری، بسته ای را برای فرزند دلبندشان بخرند و در آن بسته که ظاهری رنگین و جذاب دارد، بمبی قرار داشته باشد.

پدر و مادر خوشحال و بی خبر از همه جا، هدیه را به نوجوان شان می دهند و از او می خواهند که بسته را باز کند و ناگهان .... بووووووووم.....!

اولین کسی که از بین می رود یا بیشترین آسیب را می بیند، قطعا همان کودک یا نوجوانی است که با یک دنیا محبت و دلسوزی، این هدیه ظالمانه برای او خریداری شده و هیچکس تصور هم نمی کرد که چه اتفاقی قرار بود بیفتد.

این مثال شاید قدری بحث را واضح کند که عمده ما ایرانی ها، از مذهبی گرفته تا کم اعتقاد و یا بی اعتقاد به شرع و اخلاق، چه بمب هایی را در وسط خانه و در مقابل صورت زیبا و لطیف فرزندمان منفجر می کنیم.

  • محمد حسین فائزی